اسلام

آن طوری که آن را شناختم

اسلام

آن طوری که آن را شناختم

چندی است کسانی که از نفوذ مرجعیت در میان مردم هراس دارند، مقاله ای را تحت عنوان «فتواهای شگفت انگیز شرعی اواخر دوره قاجاریه تاکنون و دلائل ابطال آن» منتشر نموده اند که لازم است به آن پاسخ داده شود.

ابتدا اصل مقاله که در آن فتاوای زیر به مراجع تقلید نسبت داده شده است:

-« استفاده از آب لوله کشی حرام و غیرشرعی است.

علت: چون کر نیست!

* البته بعد فهمیدند چون جاری است، پس حرام نیست.

- استفاده از دوش حمام، حرام و غیرشرعی است.

علت: امکان غسل ارتماسی با آن وجود ندارد!

* البته چون زور حکومت پهلوی برای رعایت بهداشت چربید، مجبور شدند غسل ترتیبی را اختراع کنند و دوش از حرام بودن درآمد.

- استفاده از لامپ برق حرام و غیرشرعی است.

علت: به سبب امکان انجام شب نشینی های طولانی، باعث می شود که مومنین، از نماز صبح غافل شوند!

- استفاده از کله قند، حرام و غیرشرعی است. (افراطیون مذهبی شایعه ساخته بودند از استخوان مردگان الک شده و کله قند روسی درست می شود!!)

علت: نپرداختن وجوه شرعی، توسط واردکننده قند!

"پر واضح است که پرداخت وجوهات، موجب گردید تا قند حلال گردد، البته به این شرط که قبل از خوردن، آن را در چای غسل کنند".

- استفاده از ماشین لباسشویی حرام و غیرشرعی است.

علت: لباس های نجس، لباس های پاک را نجس می کنند!

- در سال ١٣٤٢ خورشیدی در جریان انقلاب سپید علما گفتند رأی دادن بانوان خلاف شرع است!

- علما ساخت راه آهن را در دوره ناصری خلاف شرع و حرام اعلام کرده بود
بودند

علت: ملاعلی کنی آن را راه تسلط کفار می دانست.

- خوردن گوشت ماهی خاویاری حرام است!

علت: انحصار گرفتن صید این ماهی ارزشمند.

- بازی شطرنج حرام است!

علت: در روایتی ساختگی آمده بود که امویان شطرنج بازی می کردند.
-
استفاده از ویدئو حرام و غیرشرعی بود.

علت: چون افکار پاک ملت با دیدن فیلمهای مستهجن خراب می شد. با ازدیاد آن و آمدن ماهواره و نت دیگر این حرام حلال شد.»

و اما پاسخ به مقاله:

1.    اولا بسیاری از آنچه در این مقاله به مراجع تقلید استناد داده شده است، دروغین بوده و هیچ منبعی برای آن ها ذکر نشده است.

به نظر می رسد برخی از این مطالب، اموری بوده که شاید بین گروهی از مردم شهرت یافته و نویسنده این مقاله هم بدون دلیل این امور را به مراجع تقلید نسبت داده است.

به عنوان مثال بحث غسل ترتیبی در روایات امام صادق علیه السلام و فتاوای علمای قدیم آمده است و هیچ ربطی به دوره قاجاریه ندارد.

2.    ثانیا: نسبت به برخی از موارد اصل بحث مصداقی بوده؛ نه فتوایی.

به عنوان مثال اگر آب جاری یا کر باشد، تطهیر با آن با یک مرتبه درست و شرعی است؛ حال این که آب لوله کشی یا لباسشویی جاری است یا نه، بحثی مصداقی است که نیازمند علم کافی به لباسشویی است و ربطی به اصل فتوای مرجع تقلید ندارد.

یا به عنوان مثال فقیه می گوید که خوردن مردار حرام است؛ اما این که در ساخت کله قند روسی از مردار استفاده شده است یا نه، بحثی مصداقی است که به بررسی متخصصین بر می گردد و ربطی به فتوای درست فقیهان ندارد.

3.    ثالثا: بحث دیگر بحث شرائط زمانی و مکانی است که در فقه شیعه مطرح است. به عنوان مثال اگرچه که استفاده از تنباکو به خودی خود حرام نیست، اما وقتی مرجعی احساس می کند که در یک زمان خاص استفاده از آن زمینه تسلط کفار را فراهم می آورد، استفاده از حرام اعلام می شود.

در اینجا در واقع تسلط کفار حرام است (نه استفاده از تنباکو) و هرگاه استفاده از تنباکو مستلزم تسلط کفار نشود، حرام بودن استفاده از تنباکو از بین می رود.

در اینجا فقیه هیچ اشتباهی انجام نداده است؛ بلکه به مقتضیات زمانی و مکانی توجه داشته است و این نشان دهنده توجه فقه متعالی شیعه به مقتضیات زمان و مکان است.

4.    رابعا: در بعضی از این موارد علت تحریم، امر خاصی است. به عنوان مثال تحریم ماهواره نه از جهت خود آن، بلکه از جهت استفاده از آن در راه های حرام است. به عنوان مثال به استفتای زیر از مقام معظم رهبری توجه کنید:

«سؤال 1213. آیا خرید و نگهدارى و استفاده از دستگاه گیرنده برنامه‏هاى تلویزیونى از ماهواره جایز است؟ و اگر دستگاه گیرنده مجانى به دست انسان برسد چه حکمى دارد؟

پاسخ: دستگاه آنتن ماهواره‏اى از این جهت که صرفاً وسیله‏اى براى دریافت برنامه‏هاى تلویزیونى است که هم برنامه‏هاى حلال دارد و هم برنامه‏هاى حرام، حکم آلات مشترک را دارد. لذا خرید و فروش و نگهدارى آن براى استفاده در امور حرام، حرام است و براى استفاده‏هاى حلال جایز است. ولى چون این وسیله براى کسى که آن را در اختیار دارد زمینه دریافت برنامه‏هاى حرام را کاملاً فراهم مى‏کند و گاهى نگهدارى آن مفاسد دیگرى را نیز در بر دارد، خرید و نگهدارى آن جایز نیست مگر براى کسى که به خودش مطمئن است که استفاده حرام از آن نمى‏کند و بر تهیه و نگهدارى آن در خانه‏اش مفسده‏اى هم مترتّب نمى‏شود. لکن اگر قانونى در این مورد وجود داشته باشد باید مراعات گردد.»

دقت در این فتوا نشان می دهد که آنچه حرام است خود ماهواره نیست، بلکه استفاده از ماهواره در راه های حرام یا حتی ترس از استفاده از آن در راه های حرام است.

5.   خامسا: و نهایتاً این که در بعضی از موارد اختلاف فتاوا طبیعتا وجود دارد و همان طور که در تمام رشته های علمی اختلاف نظر وجود دارد، در فقه هم چنین اختلاف نظر هایی وجود دارد و وظیفه هر کسی این است که به مجتهد اعلم مراجعه کنید. مثل اختلاف موجود در شطرنج که برخی آن را مطلقا حرام می دانند و برخی در صورت لهوی نبودن، استفاده از آن را جایز می دانند.

باید دانست که هردوی این فتاوا حاصل ده های سال تلاش علمی مجتهدین در راه شناخت احکام شرعی است و نمی توانیم اختلاف فتوا را مستند به جهل علما بدانیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۰۶
دو خاطره از امام موسی صدر، متفکر و عالم بزرگ ربوده شده شیعه برای دست دادن با خانم ها:


هنوز دستم روی سینه مانده است !

1*دکتر حسین کنعان در کتابش به نام "الامام موسی الصدر، قدر و دور" می گوید، امام موسی صدر برایم تعریف کرد که: «وقتی من حدودا نوزده سال داشتم، پدرم (آیت الله صدر مرجع بزرگ تقلید) نامه ایی برای نخست وزیر وقت نوشتند وقرار شد من نامه را ببرم و تحویل بدهم. لذا صبح زود از قم راه افتادم و به تهران آمدم. به محل زندگی او که منزلی باشکوه بود، مراجعه کردم. مرا به سالن طبقه اول راهنمایی کردند، نشستم و به تماشای در و دیوار مشغول شدم. آن فضا و محیط متفاوت و شیک و باشکوه با تابلوهای نقاشی و وسایل تزئینی و پرده های زربفت و... برای من که از یک خانه ساده طلبگی آمده بودم، خیلی تازگی داشت و غرق در تفکر در این فاصله فرهنگی و اجتماعی بودم.

در همین حال متوجه دختری جوان شدم که در انتهای سالن مشغول نواختن پیانو بود و من تا آن هنگام صدای این دستگاه را نشنیده بودم، نشسته بودم و با تعجب به آن گوش می کردم که آن دختر متوجه حضور من شد و برخاست و به طرف من آمد و دستش را به طرفم دراز کرد! من دستم را روی سینه ام گذاشتم و سلام او را پاسخ دادم.» دکتر کنعان می گوید در اینجا، امام موسی صدر خندید و به مزاح گفت: «و هنوز دستم روی سینه ام مانده است».

جالب این جاست که این فرهنگ زیبا و راه حل ستودنی، که شاید منشا آن هم ایشان باشند الان در لبنان و بسیاری از جوامع، کاملا رواج یافته است.

 

می خواهید نجس نشوید؟

2*دانشمند فاضل و نویسنده اندیشمند، استاد سید عباس نورالدین نقل می کرد: « روزی امام موسی صدر در یک کلیسا (یا دانشگاه) سخنرانی بسیار موثر و جذایی ایراد کرد و همه را مجذوب کرد. اواخر سخنرانی، خانمی جوان و زیبا که از توفیق عالِمی مسلمان بسیار دلخور بود، به دوستانش گفت «من می دانم چطور حالش را بگیرم و ضایعش کنم» و بلا فاصله پس از پایان سخنرانی، در حالی که همه را متوجه خود کرده بود، جلو رفت و دستش را به طرف ایشان دراز کرد.

ایشان دستش را طبق عادت روی سینه گذاشتند، او هم که منتظر همین بود پرسید: «می خواهید نجس نشوید؟» (او به همان موضوعی اشاره کرد که مشکل سوء تفاهم خانم هاست و شبهه دون پایه بودن زنان در دیدگاه اسلام و نجس بودن غیر مسلمانان و...) ایشان با زیرکی بلافاصله پاسخ دادند: «بل لا حافظ علی طهارتک» که بلکه بر عکس، تو آن قدر با ارزش و پاک هستی که چنین تماس هایی حریم قدسی و زنانه تو را می آلاید.

این جواب حکیمانه و عارفانه و عمیق و هوشمندانه، نه فقط توطئه او را خنثی کرد، بلکه کار بر عکس شد و جمعیت مسیحی حاضر بیشتر به وجد آمدند و به ایشان ارادت بیشتری پیدا کردند.

(http://khabaronline.ir/detail/310104/culture/religion)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۲۰

بخشی از خاطرات حجت الاسلام سید هادی خسروشاهی سفیر سابق ایران در واتیکان و کاردار سابق فرهنگی ایران در مصر

بنده‌ در یکی از سفرهایی که‌ به‌ حازمیه‌ رفته‌ بودم، صبح‌ زود و بدون‌ تعیین‌ وقت‌ قبلی، خدمت‌ ایشان‌ رفتم. ایشان‌ با کمال‌ لطف‌ و محبت‌ بیرون‌ تشریف‌ آوردند و بعد از پذیرایی کوتاهی فرمودند که‌ بعدازظهر در صیدا میهمان‌ هستیم. اگر جنابعالی هم‌ تشریف‌ بیاورید، خیلی خوب‌ خواهد بود. بنده‌ هم‌ با کمال‌ اشتیاق‌ پذیرفتم‌ و روز بعد هم‌ در صور مراسمی بود که‌ مردم‌ برای دفاع‌ از فلسطینی ها تدارک‌ داده‌ بودند. ایشان‌ به‌ من‌ فرمودند، امشب‌ آنجا می رویم‌ ولی آنها یک‌ خانواده‌ شیعه‌ هستند که‌ تحت‌ سلطه‌ فرهنگ‌ استعمار فرانسه‌ هستند و از لحاظ‌ حجاب‌ آن‌ طور نیستند که‌ شما می خواهید. اگر برایتان‌ اشکال‌ دارد، نیایید و اگر تحمل‌ می کنید که‌ یک‌ خانواده‌ شیعه‌ بی حجاب‌ پیش‌ شما باشند، بیایید. بنده‌ عرض‌ کردم‌ هر جا که‌ شما تشریف‌ می برید، من‌ هم‌ می آیم. البته‌ ایشان‌ گفتند که‌ اینها در واقع‌ هم‌ جدیدالاسلام‌ هستند و هم‌ جدید التشیع‌اند. چون‌ قبل‌ از این‌ نه‌ چیزی از اسلام‌ می دانستند و نه‌ چیزی از تشیع. خوب‌ شب‌ آنجا رفتیم. خانم‌های مسن‌تر یک‌ روسری سرشان‌ داشتند. ولی کوچک‌ترها به‌ هیچ‌ وجه‌ حجاب‌ نداشتند و امام‌ موسی صدر با معرفی بنده‌ که‌ ایشان‌ از علمای قم‌ هستند، آنها را تشویق‌ کرد که‌ پوشش‌ مختصری داشته‌ باشند ... اما خبری نشد!

البته‌ قبل‌ از آن‌ هم‌ ایشان‌ در کلیه‌ الاداب (دانشکده ادبیات دانشگاه البنانیه)‌ یک‌ سخنرانی داشتند. باز هم‌ ایشان‌ فرمودند که‌ می آیید یا نه؟ عده‌ای از آنان‌ مسیحی و بی حجابند. خوب‌ ما هم‌ گفتیم‌ اهل‌ کتاب‌ اشکال‌ ندارد. ما می آییم‌ و از سخنرانی شما استفاده‌ می کنیم. وقتی به‌ کلیه‌ الاداب‌ رفتیم، در تالار، نزدیک‌ به‌ 2000  نفر از خانم‌ها و دختران‌ بی حجاب‌ و آرایش‌ کرده‌ بودند، که‌ امام‌ موسی صدر رفتند و برایشان‌ سخنرانی کردند. چون‌ عکس‌برداری و فیلمبرداری می شد، بنده‌ گوشه‌ای پنهان‌ شدم‌ که‌ آن‌ عکس‌ها به‌ تهران‌ و قم‌ نرسد، و بگویند آقا شما آنجا چه‌ کار می کردید. مانند این‌ را من‌ در همایش‌های اندیشه‌ اسلامی در الجزایر هم‌ دیدم. من‌ چهار بار به‌ آنجا رفتم‌ و تحقیقاً‌ 80% دختران‌ آنجا بی حجاب‌ بودند. امام‌ موسی در آنجا هم‌ که‌ هشتاد درصدشان، بلکه‌ بیشتر، بی حجاب‌ بودند، سخنرانی می کرد. جلسات‌ دیگری نیز برایشان‌ می گذاشتند. شب‌ها می رفتند و سخنرانی می کردند. من‌ به‌ ایشان‌ گفتم‌ که‌ آقا شما چرا!؟ ایشان‌ فرمودند: پس‌ آشیخ‌ اگر ما برای اینها صحبت‌ نکنیم، چه‌ کسی صحبت‌ کند؟ مبشرین‌ غرب؟! خوب‌ ما باید به‌ اینها بگوییم‌ که‌ اسلام‌ و حجاب‌ چیست. اگر ما به‌ علت‌ ظاهرشان‌ نگوییم، برای همیشه‌ بی حجاب‌ خواهند ماند و اولادشان‌ هم‌ بی حجاب‌ خواهند شد. البته‌ من‌ بعد از انقلاب‌ هم‌ به‌ الجزایر رفتم، تحقیقاً‌ موضوع‌ به‌ عکس‌ بود. بر اثر حرکت‌های اسلامی در الجزایر و آثار انقلاب‌ اسلامی ایران‌ تحقیقاً‌ هشتاد درصد دخترها با حجاب‌ بودند. و حتی جوان‌های دانشجو هم‌ عمامه‌های سیاه‌ سرشان‌ بود، که‌ من‌ خیال‌ کردم‌ از قبایل‌ الجزایر هستند. اما وقتی سؤ‌ال‌ کردم‌ گفتند:«نحن‌ الخمینیون». چون‌ عمامه‌ امام‌ سیاه‌ بود، و تا این‌ حد بر آنان‌ تأثیر گذاشته‌ بود. 

 

* اندیشه ی ربوده شده، به کوشش مهدی فرخیان. موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر 1385- 164 تا 176
(http://moodkerbes.info/1392/02/20/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C-%D8%B5%D8%AF%D8%B1-%D9%88-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%A8%DB%8C-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۱۲

ده سال پس از شهادت استاد مطهری، انتشارات صدرا کتابی منتشر کرد که حاوی حاشیه‌هایی بر کتاب مسئله حجاب بود و پاسخهایی که به آنها داده شده بود؛ به نام «پاسخهای استاد به نقدهایی بر کتاب مسئله حجاب». اهمیت کتاب دوم از آن جهت بود که نشان‌دهنده‌ی حواشی و واکنشهای قشر خاصی از مذهبیون جامعه و بیانگر فضایی که کتاب او‌ّل یعنی «مسئله حجاب» در آن شکل گرفته بود، است. متن حاضر اشاراتی به این دو کتاب دارد. پراکندگی و عدم تمرکز اشارات متن نیز ناشی از پراکندگی نقدها یا به قول استاد «بهانه‌ها»یی است که طرح شده است.

اسلام آن‌طور که هست
انتشار کتاب مسئله حجاب در میان دو قشر متجدد و سنتی بازتاب داشت. تأثیر زیادی روی قشر متجدد گذاشت به‌طوری که تعداد قابل‌ توجهی از بانوان به اصطلاح متجدد که خیال می‌کردند پوشش اسلامی با تحصیل و پیشرفت قابل جمع نیست و از سوی دیگر در وجدان خود، به خاطر بی‌حجابی ناراحت بودند، به حجاب اسلامی رو آوردند و آثار این کتاب در جامعه، خصوصاً دانشگاهها به سرعت ظاهر شد. این کتاب در میان برخی افراد سنتی هم بازتاب داشت.
تعریف می‌کردند که وقتی استاد مطهری در یکی از مساجد منبر می‌رفت، فردی اعتراض کرده بود که چرا این فرد را به این مسجد دعوت کرده‌اید؟ با آمدن او نور این مسجد می‌رود! این کسی است که کتاب مسئله حجاب را نوشته است!



این کتاب در فضایی منتشر شد که از طرفی سیاست رژیم شاه مبتنی بر ترویج فحشاء و بی‌بند و باری و اسلام‌زدایی از ایران بود، چنان‌که بر ناسیونالیسم ایرانی نیز تکیه می‌کردند، و از طرف دیگر کمونیستها و مجاهدین خلق بر بی‌پایگی حجاب و بر اختلاط مرد و زن و دختر و پسر تأکید داشتند. رژیم شاه تبلیغ می‌کرد که تحصیل با تدی‍ّن قابل جمع نیست خصوصاً برای بانوان، ولی این کتاب راهی را با برهان و استدلال پیش پای بانوان قرار داد که این دو را قابل جمع معرفی می‌کرد و از سوی دیگر می‌گفت حتی اگر ملاک، ناسیونالیسم ایرانی و ایران باستان باشد، در ایران باستان نسبت به اسلام، حجاب سخت‌تری برای بانوان قرار داده بودند.

کتاب که منتشر شد، یک نسخه‌اش را دست گرفته بودند و رفته بودند پیش آقا (امام خمینی قدس) که این شاگردتان نصف تهران را با این کتابش بی‌حجاب کرد. آقا هم در جوابشان فقط یک جمله گفته بود، همان جمله خودشان با یک تفاوت کوچک، به جای بی‌حجاب گفته بود باحجاب.

شما فریب خورده‌اید
ذیل عنوان «چهره و دو دست (وجه و کفی‍ّن)» نوشته بود: «... لزومی ندارد زن الزاماً به درون خانه رانده شود و پرده‌نشین باشد؛ بلکه صرفاً باید هر نوع لذت جنسی اختصاص داشته باشد به محیط خانواده و کانون اجتماع باید پاک و منزّه باشد... بنابراین زن می‌تواند هر نوع کار از کارهای اجتماعی را عهده‌دار شود.»
یکی از شاگردان استاد در حاشیه نوشته بود: «رعایت این فلسفه، وقتی امکان دارد که زن محصور در خانه باشد و الّا هر چه پای زن به اجتماع بیشتر باز شود؛ زمینه برای تمتّعات عمومی و زنا فراهم‌تر می‌گردد... هیچ‌گاه طبقه عفیف و متدین مردم به حجاب ایراد نمی‌گیرند؛ همیشه ایرادگیری‌ها از ناحیه مردم نانجیب یا فریب‌خورده‌های آنان است. دکتر [...] در مطبش یک مینی‌ژوپ‌پوش درجه‌ی یک را به‌عنوان سکرتر استخدام می‌کند و در جلسات آقای مطهری شرکت می‌کند و منافقانه اظهار می‌کند که به اسلام پایبند است و آقای مطهری هم فریب او و امثال او را می‌خورد.»
استاد جواب داده بود:
«در پایین صفحه نوشته‌اید دکتر [...] (که شما را معالجه کرده است) مافوق است. آری این است پاداش کسی که بیش از ده سال، صمیمانه به فکر و روح شما خدمت کرده است و آن است پاداش کسی دیگر که به تن شما (و ظاهراً بدون ویزیت) خدمت کرده است. شما چگونه به شخصی به صرف اینکه یک گناه مرتکب شده و زنی مینی‌ژوپ‌پوش استخدام کرده، تهمت نفاق می‌زنید و چه مجوزی دارید؟! این نسبتها حرام است و موجب فسق. آنچه من در این حواشی می‌بینم؛ آن‌قدر خالی از موازین اخلاقی است که گاهی تردید می‌کنم، جواب بگویم....


توصیه‌ی اخلاقی با حکم دین فرق دارد
از «تاریخ تمدن» ویل دورانت و «نگاهی به تاریح جهان» جواهر لعل نهرو نقل کرده بود که گفته بودند اصلاً حجاب به‌خاطر تأثیرپذیری اعراب از ایرانی‌ها و دیگر اقوام وارد اسلام شده است:
«سخن درستی نیست. فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غیر عرب، حجاب از آنچه در زمان رسول اکرم وجود داشت؛ شدیدتر شد؛ نه اینکه اسلام اساساً به پوشش زن هیچ عنایتی نداشته است.»
استاد در ادامه آورده‌بود:«آنچه بعدها حتی در میان متشرعین‌، تحت تأثیر عادات و عرفها پیدا شد، مافوق توصیه‌های اخلاقی اسلامی مسل‍ّم است. در عرفهای متأخر حتی ذکر نام همسر نوعی کشف عورت تلقی می‌شود. پیغمبر اکرم و امیر‌المؤمنین و سایر ائمه اطهار در محاورات خود نام همسرشان را می‌بردند که خدیجه یا فاطمه یا ام‌‌ّ حمیده چنین و چنان کرد»

نقد اباطیل و آدمهای مصلحت‌نشناس
«هنگامی که قانون مدنی ایران تدوین شد، هنوز از برده‌فروشی در بعضی از نقاط دنیا اثری به جا بود و در ایران نیز با اینکه این کار علی‌الظاهر از میان رفته بود، ولی باز در مغز قانون‌گزاران آثاری از برده‌فروشی و آزار به زیردستان وجود داشت. زن را در آن دوره چون «مستأجره» می‌پنداشتند... حتی اگر کسی صدای زن را نامحرم می‌شنید؛ آن زن بر شوی خود حرام می‌شد. خلاصه مردان آن دوره زن را چون ابزاری می‌دانستند که کار او منحصرا‌ً رسیدگی به امور خانه و پروردن فرزند بود...» قبل از این پاراگراف نوشته بود: کتاب انتقاد بر قوانین اساسی و مدنی ایران صفحه27
مسئله حجاب پر بود از این ارجاعات، از راسل گرفته تا ویل دورانت، همه آنهایی را که فکر می‌کرد حرفهایی زده‌‌اند که ممکن است، تأثیرگذار باشد؛ پاسخ می‌داد.
دیگرانی هم بودند که اعتقاد داشتند، لزومی ندارد به این حرفها پرداخت، برایش نوشته بودند «نقل این اباطیل در کتابتان زائد است» به آنها هم این‌طور پاسخ داده بود: «این اباطیل همانهاست که همه روزه در صدها هزار نسخه در جراید و مجلات، نوشته می‌شود و در مغزهای جوانان مسلمان فرو می‌رود و بالاخره یک بدبخت مصلحت‌نشناسی مثل من لازم است که علی‌رغم منافعی که در میان عوام دارد، با این اباطیل درگیر و روبه‌رو شود تا لااقل یک عده بفهمند که هستند اشخاصی که می‌توانند به اینها پاسخ گویند.»
وقتی قرار می‌شد در یک مورد خاص تحقیق کند حرفی را که مطمئن می‌شد که موثق و صحیح و مناسب است، از هر کسی که بود نقل می‌کرد. فرقی نمی‌کرد از یک روشنفکر اروپایی باشد و یا از یکی از کتب حدیث اهل سنت.

به پیش‌نمازها بدبین می‌شوند، نه فقها
در صفحه 151 مسئله حجاب نوشته است: «غرض ما از این بحث این است که شما با متون اسلام از نزدیک آشنا شوید و به منطق متین و محکم اسلام مجهز گردید.»
در حاشیه‌ی این مطلب هم اعتراض کرده بودند که: «این جمله ایهام می‌کند که دیگران شما را از آشنا شدن با متون اسلام مانع می‌شوند. این‌گونه جملات بسیار زننده است و مردم را نسبت به فقهاء بدبین می‌سازد.»
استاد تعریض را که دیده بود، جواب داده بود: «سبحان‌الله، سکوت دیگران و توضیح و تفسیر مقنع نکردن آنها، سبب بدبینی نمی‌شود؛ اما اینکه بیچاره‌ای جان بکند و بعد بگوید می‌خواهم شما از نزدیک با اسلام آشنا شوید، موجب بدبینی می‌شود؟... فرضا‌ً بدبین کند به پیش‌نمازها بدبین می‌کند نه به فقهاء. ... همه‌ی کتب فقه مشتمل بر حمله علمی به فقهاست و تازه آنچه در اینجا هست، حتی حمله هم نیست. این چیزهاست که نشان می‌دهد غرض از انتقادها بهانه‌گیری است و حسن نیتی در کار نیست.»

یادی از هیچکاک و مسئله حجاب
استاد در این کتاب نشان داده است که هم نقد فیلم می‌نویسد، هم مجله می‌خواند، هم کتابهای فلسفی غربی تحلیل می‌کند. حتی وقتی قرار است در مورد حجاب نقل قول کند بی هیچ ترسی از متحجرین، سراغ فیلم‌سازانی چون هیچکاک هم می‌رود:
«از همه عجیب‌تر سخنی است که یکی از مجلات زنانه از آلفرد هیچکاک نقل می‌کند. هیچکاک می‌گوید: من معتقدم که زن هم باید مثل فیلمی پرهیجان باشد، بدین معنی که ماهیت خود را کمتر نشان دهد و برای کشف خود، مرد را به نیروی تخیل و تصور زیادتری وادارد. باید زنان پیوسته بر همین شیوه رفتار کنند و بگذارند مرد برای کشف آنها بیشتر به خود زحمت دهد».

موافق حجاب، موافق غرب است!
در صفحه 257 کتاب مسئله حجاب آمده بود:
«آنچه مصلحت ایجاب می‌کند، جز این نیست که باید این خیال را از سر زنان امروز خارج کنیم که می‌گویند حجاب در عصر حاضر غیرعملی است؟ ثابت کنیم که حجاب اسلامی، کاملاً منطقی و عملی است.»
بر این جمله اعتراض نوشته بودند که: «منظور کسانی که می‌گویند حجاب در عصر حاضر، غیرعملی است این است که با تقلید از نظام اجتماعی اروپا نمی‌سازد. و منظور مؤل‍ّف این است که می‌سازد. یعنی می‌توان نظام اجتماعی اروپا را پیروی کرد و در عین حال حجاب اسلامی را حفظ کرد. خلاصه آنکه مخالفان حجاب پیروی از نظام جدید را لازم می‌دانند و مؤلف هم تجویر می‌کند. و این خیال خام است، حق این است که این دو نظام با یکدیگر سازگار نیست و کوشش مؤلف، اثرش این است که مردمی را که در پرتگاه سقوطند یک‌باره ساقط می‌سازد.»
و استاد پاسخ داده بود:
«خدا لعنت کند کسی را که بخواهد نظام اروپا در ایران عملی شود و خدا لعنت کند مفتری را. از چیزهایی که من هرگز، نزد خداوند متعال از آنها نخواهم گذشت؛ این افتراهاست. والله خیر الحاکمین. آیا با این ‌همه نقدها و تصریحات از نظامهای فرنگی باز هم این‌طور تهمت می‌زنید؟! ای کاش یک‌نفر از کسانی که کارشان استهلاک سهم امام است و بس، یک دهم این انتقادها را می‌کردند و به فحش قناعت نمی‌کردند و وظیفه مرا سبک می‌کردند.»
(http://www.mashreghnews.ir/fa/news/115957/%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%85%D8%B7%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%B3%D8%AC%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%A8%D8%B1%D8%AF)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۳ ، ۰۲:۱۱

در قسمتی از خاطرات یکی از شاگردان شهید مطهری چنین آمده است:

«ایشان بر طبق نیاز جامعه کار می کرد.  مثلاً در آن زمان یکی از بدنام ترین مجلات “زن روز” بود. مسائلی که در این مجله درج می شد بسیار مستهجن بود ولی شهید مطهری حاضرشد در آن مجله مقاله بنویسید و همین حقوق زن در اسلام ایشان حاصل مکاتبات وی با یک وکیل دادگستری بود.

 درآن زمان خیلی ها به شهید اعتراض کردند که چرا در زن روز مقاله می نویسد حتی وی در تلویزیون آن روز که نمایشگاهی از بدنامی بود حاضر شده و صحبت می کرد و امروز کتابی زیباتر از حقوق زن در اسلام نوشته نشده است. شهید مطهری در یکی از کتاب هایش نقل می کند من می خواهم متناسب با نیاز جامعه کار کنم.» (http://sobheqazvin.ir/news/province-news/todaynews-153457.aspx)



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۳ ، ۰۲:۰۵